گاهی انسان به خطا گناه میکند و اهل مداومت بر انجام گناه نیست؛ چنین شخصی به آمرزش خداوند نزدیکتر است برای همین هنگامی که از انجام گناه پشیمان میشود و با جبران آن گناه از معصیت خود توبه میکند خداوند گناه او را نیز میبخشد.
به گزارش «مبلغ»، آیت الله جوادی آملی در سخنانی به تبیین خطبه ۲۱۴ نهج البلاغه پرداخته است:
«یا ایّها الانسان ما جرّاک علی ذنبک»، ای انسان! چه قدر به گناه جَری شدی، به چه جرات گناه می کنی؟! اگر انسان _ معاذ الله _ با مردن می پوسید، حساب و کتابی نبود؛ خُب می توانست بگوید من هر کاری که بخواهم می کنم، چون فرق نمی کند. امّا وقتی مرگ پوسیدن نیست، از پوست به در آمدن است؛ حساب و کتابی هست! فرمود: با چه جرات در برابر خدا داری نافرمانی می کنی؟! «و ما آنسک بهلکه نفسک»؛ چرا اینقدر به هلاکت خودت مانوس شدی؟! آخر خودت بهترین شخص و عزیزترین شخص هستی، چرا شب و روز داری او را از بین می بری؟! «اما من دائک بُلُول ام لیس من نومک یقظه». یک وقتی نباید که این بیماری را درمان کنی و این خوابت را به بیداری تبدیل کنی؟!
فرمود: «اما ترحم من نفسک ما ترحم من غیرک»؛ شما اگر دیگری را ببینی در زحمت است، به حال او رحم می کنی. اگر کسی را در روز گرم، تابستان، آفتاب سوزان ببینی که او سایه بان ندارد، بالاخره به حال او رحم می کنی، یک سایه بان برایش فراهم می کنی! یا یک کسی را ببینی که غذایی ندارد، به او رحم می کنی؛ یا کسی بیماری دارد، به حال او گریه می کنی؛ خُب همین گریه را سحر به حال خودت بکن! چون یک همچنین روزی را در پیش داری!! «فما صبّرک علی دائک»، چه تو را صابر کرده؟ درد که هست، آخر چرا نمی نالی؟! سرّش این است که آدم غافل، آدم مَست، آدم بیهوش درد را احساس نمی کند.
«و هی اعزّ الانفس علیک»، عزیزترین افراد نسبت به ما خودِ ما هستیم! «و کیف لا یوقظک خوف بیات نقمه»، نمی ترسی که یک وقتی شبیخونی، یک شبی، یک مشکلی برایت پیش بیاید؟! شما که پشت سر هم اگر نگاه حرام است که کردی، آهنگ حرام بود که گوش دادی، غیبت بود که کردی، مال مردم بود که _احیاناً_ اشتباه کردی؛ با کدام قدرت، با کدام سرمایه می خواهی به ملاقات پروردگار بروی؟ فرمود به اینکه: ذات اقدس اله هیچ دری را به روی بنده مومن نمی بندد، بلکه تمام درها را به روی او باز می کند که مشکلات او حل بشود!
منبع: خبرگزاری خبرآنلاین